اگر لوبیا می کاشتیم بیشتر نتیجه می داد!

بحث خوبی اینجا درباره ی چگونگی کاشت لوبیا راه افتاده که البته به ادبیات و صنعت نشر مربوط است.به خاطر اشکال در لینک صفحه ی روزنامه، قسمت دوم مطلب را می گذارم که بخوانید:

در قسمت اول اين نوشتار، به طرح سئوالات و بررسي مشكلات حوزه چاپ و نشر كتاب پرداختيم و در جستجوي راهكارهايي براي بهبود اوضاع چاپ و نشر، توزيع كتاب، كيفيت و محتواي آثار، قوانين محدودكننده، قوانين نظارتي و حمايتي، تعهدات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي نسبت به مولفان و ناشران، محدوديت‌ها و چالش‌هاي آثار كودك و نوجوان؛ نظرات مسئولان را جويا شديم. در ادامه با ناشران، نويسنده‌ها و ديگر مسئولان، گفتگويي را انجام داده‌ايم.

محمدكاظم دبيري، رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي مشهد، مسائل و مشكلات مطرح شده را از كاستي‌ها و معضلات چاپ كتاب در مشهد مي‌داند و معتقد است: با توجه به وجود همين مشكلات و كاستي‌ها و با رويكرد بهبود فرهنگ مطالعه و كتابخواني در همه اقشار مردم و براي طرح گسترش فرهنگ مطالعه و كتابخواني، اداره فرهنگ وارشاد اسلامي 6راهبرد را طراحي كرده است. شاخص‌هاي اين راهبردها حساس‌سازي مخاطبان، آموزش مهارت‌هاي مطالعه و نويسندگي، بررسي زيرساخت‌ها، اثرسنجي و بررسي نقش ادارات، سازمان‌ها، اشخاص حقيقي، مراكز فرهنگي و... است.
وي مي‌افزايد: ما براي پيشبرد راهكارها طرحي عملي پيشنهاد كرده‌ايم كه اگر مصوب شوراي فرهنگ عمومي شود، به نتايجي خواهيم رسيد.
دبيري ادامه مي‌دهد: اين طرح را كتابخانه‌ها، موسسات، ارشاد و... مي‌توانند انجام دهند. تربيت دانش‌آموز كتابيار، معرفي نويسندگان و شاعران، نقد آثار، تقويت بانك اطلاعاتي نويسندگان و شاعران، آموزش نوشتن خلاق، معرفي نويسندگان و ناشران برتر، نشست با نويسندگان، رونمايي كتاب و... از ديگر برنامه‌هاي پيش‌بيني شده براي بهبود صنعت چاپ و نشر در مشهد است.
دبيري با اشاره به محدوديت‌هاي موجود در حوزه نشر كتاب كودك و نوجوان عنوان مي‌كند: در حوزه تصويرگري كتاب كودك، نسبت به گذشته رشد داشته‌ايم اما چون شمارگان، تنوع و عنوان‌ها زياد شده است، اين رشد زياد به چشم نمي‌آيد. اگر تصاوير باكيفيت زياد شده، بازار رقابت هم هست، تصاويري مي‌توانند بمانند كه حرفي براي گفتن داشته باشند. در سال حدود 20ميليون جلد كتاب با تقريبا 4هزارعنوان، در مشهد منتشر مي‌شود كه از اين عناوين، يك‌پنجم مربوط به كتاب كودك و نوجوان است. كتاب‌هاي بعدي هم كتاب‌هاي ديني، مذهبي، مهارت‌هاي زندگي، روانشناسي و اجتماعي است.

وجود تعداد بالاي ناشران، جزو شاخص‌هاي ارتقاي فرهنگي است
رئيس اداره فرهنگ و ارشاد اسلامي مشهد، ضمن اشاره به وجود تعداد 450ناشر در مشهد و مقايسه آن با ديگر كشورها تصريح مي‌كند: كلا رويكرد جمهوري اسلامي ايران، رويكرد آزادي بيان و انديشه و اشتغالزايي است. به ناشران به عنوان سرمايه‌هاي اجتماعي نگاه مي‌شود و فرصت براي انتقال افكار و دانش به آن‌ها داده مي‌شود. آمار بالاي تعداد ناشران، جزو شاخص‌هاي ارتقاي فرهنگي است و اين فرصتي است كه به ناشران داده مي‌شود. ما ناشري داريم كه خودش مولف است و در سال 3 يا 4 كتاب چاپ مي‌كند كه گاهي آثار خودش است، ناشري هم داريم كه به همه انواع كتاب مي‌پردازد.
راه‌اندازي پاتوق و كارگاه براي نويسندگان كودك
دبيري با اشاره به راه‌اندازي پاتوق‌ها و كارگاه‌هاي كودك و نوجوان اضافه مي‌كند: هدف اين است كه آثار از لحاظ محتوا، تصاوير، گرافيك و مضامين، تقويت شود، در سال قبل يكي دو بار كارگاه‌هايي برگزار شد اما امسال قرار است طرحي را آماده كنيم كه كارگاه‌ها به شكل مستمر برگزار شود.
رئيس اداره ارشاد مشهد درباره بحث مميزي آثار بيان مي‌كند: در بحث مميزي، مسئوليتش با من نيست اما فقط آثاري كه با قوانين و مقررات مغايرت نداشته باشد و توهين به نظام يا لهجه و قوميت خاصي نباشد قابل چاپ است و در حوزه متن و محتوا هم اگر اثري خيلي ضعيف باشد، نظر مي‌دهند كه از لحاظ بهداشت رواني و حجاب و عفاف مورد نداشته باشد.
مرغ‌فروشي به جاي كتابفروشي در همسايگي دانشگاه فردوسي
يكي از كاستي‌هايي كه در مشهد داريم، اين است كه در تمام كشورهاي دنيا در كنار دانشگاه‌ها، كتابفروشي وجود دارد اما در مشهد در كنار دانشگاه فردوسي و در زيرگذر پارك ملت، بحث لبنيات و گوشت و مرغ را داريم كه طي مكاتباتي كه با شهرداري صورت گرفته، قرار است شهرداري كمك كند و بحث كتاب را داشته باشيم. در پروژه مجد هم بنا داريم يك طبقه را به حوزه كتاب اختصاص دهيم.
در پروژه مجد، به 50تا60 واحد تجاري نيازمند هستيم كه شهرداري كمك كند و در اختيار ناشران و كتابفروشي‌ها بگذارد.
اما مريم حسينيان، نويسنده رمان «بهار برايم كاموا بياور» ضمن بيان اين مطلب كه شمارگان كتاب در هيچ جاي دنيا به اندازه ايران پايين نيست، مي‌گويد: شمارگان 150هزار نسخه براي چاپ اول در ساير كشورها متداول است. آنجا برگزاري نمايشگاه‌هاي كتاب، راهي است براي معرفي نويسنده و كتاب به مخاطبان اما در ايران بيشتر بحث فروشگاه كتاب را داريم. نكته ديگر اين است كه آنجا سرنوشت يك كتاب تضمين شده است و ناشر و نويسنده از فروش كتاب اطمينان دارند. ناشران براي نويسنده‌هاي معروف، يك سفر دوره‌اي مي‌گذارند و در وسط جشن كتاب، كار نويسنده در فروشگاه‌هاي معتبر به فروش مي‌رسد؛ نه در يك سالن. در آن تورها جمعيت زيادي براي خريد كتاب مي‌آيند و نويسنده هم مي‌تواند آنجا سخنراني داشته باشد و پيامش را به مخاطب ارائه دهد. اما اينجا چنين چيزي وجود ندارد، ضمن اينكه ما هنوز كاربر حرفه‌اي اينترنت نيستيم و هنوز خريد و فروش اينترنتي متداول نيست. شايد آمار كاربران اينترنت بالا باشد اما كاربران حرفه‌اي ادبيات نيستند. ادبيات در اينترنت براي حلقه محدودي كاربرد دارد. در آنجا نشرياتي وجود دارد كه وقتي نويسندگان زير 30سال، اولين رمانشان را كار مي‌كنند، تبليغات مي‌‌كنند و اين نويسنده كارش تضمين مي‌شود. رسيدن به اين فضا ديگر وظيفه نويسنده نيست. اما در ايران اين بخش‌ها ضعيف است، به‌طوري كه گاهي در يك ستون محدود در روزنامه‌اي اشاره به چاپ اثرت مي‌شود.
روزنامه‌ها كتاب‌هاي گمنام را شناسايي نمي‌كنند
حسينيان با اشاره به اينكه روزنامه‌ها كتاب گمنام را شناسايي نمي‌كنند، عنوان مي‌كند: وارد نشدن در چرخه نشر آسيب‌رسان است. بايد مطالعه شود كه در زمينه رشد كيفي در عرصه نشر، چه اتفاقاتي نياز است كه بيفتد.
ضابطه ها تعريف شود
نويسنده كتاب «مار يا انگشت»، بحث طولاني شدن روند بررسي و مميزي ارشاد را از معضلات آسيب‌رسان به روند چاپ مي‌داند و مي‌گويد: در اصلاحيه، آن‌قدر كتاب را ناقص مي‌كنند كه تو از خير چاپش مي‌گذري. گاهي 2سال و گاهي 6ماه بايد براي گرفتن مجوز از ارشاد صبر كني اما بعضي كتاب‌ها 15روزه چاپ مي‌شود؛ هيچ ضابطه خاصي وجود ندارد. چون قابل پيش‌بيني نيست، قابل سرمايه‌گذاري هم نيست. من نمي‌گويم مميزي خوب يا بد است، شايد حق با آن‌ها باشد اما حرف من اين است كه چرا در كشور ما بدون گذاشتن يك جلسه با نويسنده، فقط اصلاحيه به او ابلاغ مي‌شود؟
بايد قاعده و قانوني براي پيشنهاد حذف و يا اصلاحيه باشد، گاهي وقت‌ها سوءتفاهم پيش مي‌آيد و خوب است كه با خود نويسنده جلسه‌اي بگذارند.
قيمت اصلا دست نويسنده نيست
حسينيان درباره قيمت پشت جلد كتاب اظهار مي‌دارد: قيمت اصلا دست نويسنده نيست و به نظر ناشر بستگي دارد. 10 يا 12درصد كه خيلي هم رقم كمي است به نويسنده تعلق مي‌گيرد و تا پايان كار، نويسنده از قيمت نهايي مطلع نمي‌شود، ناشر با قيمت كاغذ و ديگر موارد، قيمت نهايي را تعيين مي‌كند.
اين نويسنده جوان مشهدي درباره بحث محتوا و كيفيت و نحوه نظارت ارشاد اضافه مي‌كند: هيچ‌وقت من شخصا برخوردي نداشتم كه بگويند مثلا ويرايش ضعيف است يا ارزش ادبي‌اش پايين است. حداقل من نشنيده‌ام. نظارت بر كتاب معمولا براساس سليقه است! بايد بدنه ادبيات باشد اما با نگاه اخلاقي و تربيتي صرف ديگر ادبيات نداريم. حذف موارد از كتاب راحت نيست، بايد به اين فرهنگ برسيم كه به‌راحتي پيشنهاد حذف ندهيم، اين اتفاق ساده‌اي نيست.
بايد فيلتر گذاشته شود
مريم حسينيان درباره نقطه توقف اين روند معتقد است كه: بايد از مسئولان شروع شود؛ چون مولف كاره‌اي نيست. تا اثري خلق شود، يك بخش كار به ناشر برمي‌گردد؛ بعضي ناشران انضباط كاري ندارند، چاپخانه مناسب ندارند، زمان چاپ زياد طول مي‌كشد. مسئولان بايد اول يكسري قوانين را بازبيني كنند. همه بحث كه بحث مميزي نيست، قوانين بايد به‌گونه‌اي باشد كه هركس به خودش اجازه ندهد مجوز بگيرد و به ناشر مرده تبديل شود. بايد فيلتر گذاشته شود. بحث سن را در دادن مجوز برداشته‌اند اما نشر، يك كار فرهنگي است و داشتن نگاه تجاري در وهله دوم كار است. در تهران اما قضيه كاملا فرق مي‌كند؛ واقعا قدرت رقابت با ناشران تهراني نيست اما در شهرستان چند ناشر هم‌رديف هستند. تعريف نشر در شهرستان‌ها با يك مجوز و نشاني حل مي‌شود. نگاه مسئولان به بدنه چرخه توزيع بايد فرق كند. هيچ مولفي به مخاطب نمي‌تواند قول بدهد كه چند ماه ديگر كتاب را به دستش مي‌رساند. مشكل اصلي اين است كه اطميناني در هيچ بخش براي برنامه‌ريزي نيست.
در مشهد با پسرفت شديد كتابفروشي‌ها روبه‌رو هستيم
اما منوچهرايماني، مسئول انتشارات سخن‌گستر در بحث تعهد خريد دولتي معتقد است: تعهد خريد، تابع مسائل استاني و منطقه‌اي است اما چيزي كه مشخص است، اين است كه نظر مرا به عنوان ناشر جلب نمي‌كند. تفاوت بودجه هم مثل روز روشن است؛ اصل بودجه در تهران است و چيزي به شهرستان نخواهد رسيد. شهرستان‌هاي كوچك هم كه كلا از بازي خارج هستند. اگر آمار كتابفروشي‌ها را با 20سال پيش مقايسه كنيم با پسرفت شديد آن مواجه مي‌شويم. اين‌هايي كه مي‌بينيد، كتابفروش نيستند؛ اين‌ها لوازم‌التحريرفروش هستند.
راهكار عملي شما چيست؟
ايماني درباره دغدغه ارشاد درباره چاپ كتاب‌هاي فاخر مي‌گويد: اگر تعابيري با نام چاپ كتاب فاخر هست، من كه ناشرم و سالانه 200عنوان كتاب چاپ مي‌كنم، تا به حال چيزي حس نكرده‌ام كه به من بگويند يك كتاب با اين فاكتورها چاپ كنيد و معيارهاي موردنظرشان را فهرست‌وار به من ابلاغ كنند. ما فقط كتاب مي‌بريم و مجوز مي‌دهند كه به سرمايه خودمان چاپ مي‌كنيم. فقط از نوقلمان حمايت مي‌شود. كي به من گفته‌اند ناشر، تو كتاب فاخر داري؟ پس بايد ستادي در اين راستا تشكيل شود و راهكار عملياتي بدهند. كتاب فاخر يعني چه؟ يعني بهترين نويسنده، بهترين محتوا، بهترين كيفيت چاپ؟ بايد تعريف جامعي بدهند.
من خودم با اينكه خراساني نيستم،چندين كتاب درباره خراسان‌شناسي و درباره شهرستان‌هاي خراسان مثل قائنات، درگز، نيشابور و... كار كرده‌ام اما اين كتاب‌ها جزو كم‌فروش‌ترين آثار بوده‌ ، بعد از 10سال، هنوز در انبار من است. آيا چاپ اين كتاب‌ها نياز به حمايت ندارد؟
اگر كتاب راجع به فرهنگ مردم چاپ شود، آيا فاخر نيست؟ در نمايشگاهي يك ناشر از يك كشور اروپايي مي‌گفت شما بياييد فرهنگ كشور مرا به فارسي ترجمه كنيد، من حمايت مي‌كنم؛ اين انديشه خيلي جالب بود. كتاب «سرزمين من، درگز» با بي‌توجهي خود شهردار و فرماندار درگز روبه‌رو شد. انتظار من از ارشاد اين است كه معيارهايشان را شفاف بگويند تا من بروم سمت چاپ آثار فاخر. من كه ناشر شهرستاني هستم، با تعصب مي‌گويم كار خراساني‌ها كمتر از ناشران تهراني نيست. ما گرافيست‌ها و هنرمندان زيادي در مشهد داريم اما چرا مطرح نمي‌شوند؟ متاسفانه فضاي اختاپوسي و مافياي نشري كه برخي اصطلاحا براي نشر تهران مي‌گويند، نمي‌گذارد اين اتفاق بيفتد و همه كارها متمركز شده در مركز.
آمار بالاي نشر، افتخار نيست
مسئول انتشارات سخن‌گستر با بيان اينكه آمار بالاي ناشران در مشهد افتخار نيست، عنوان مي‌كند: اين مثل دادن گواهينامه‌هاي رانندگي است، در روستاي دورافتاده‌اي كه ماشين نيست و جاده ندارد. اين چه افتخاري است؟ به‌تنهايي ارزشي ندارد. آمار نشر در مشهد، مقام دوم در كشور را دارد؛ اين يعني چه؟ يعني به هر كس اجازه داده شده است در يك ده‌كوره يا در يك زيرپله پفك بفروشد؛ اين يعني اشتغالزايي؟ تعداد ناشرهاي ما از چين و آلمان و آمريكا بيشتر است، اين مشكلي را حل نمي‌كند، نشر رسالتي دارد و براي آن، علاقه و عشقي لازم است.
ما از لحاظ نشر در دنيا بي‌نظيريم؛ مشكل توزيع داريم
منوچهر ايماني معتقد است در حوزه نشر از استانداردهاي جهاني چيزي كم نداريم اما بحث اين است كه كتاب‌ها كجا و كي به دست مردم مي‌رسد. وي مي‌گويد: من قبلا هميشه در طول سال چندين نمايشگاه كتاب داشته‌ام اما حالا وقتي مي‌روم درخواست كنم، مي‌گويند: پيتزافروشي براي اين مكان اين مبلغ را مي‌دهد، شما چقدر مي‌دهيد؟! ضمن اينكه فهرست كامل كتاب‌ها بايد براي ارشاد ارسال شود. مگر همين كتاب‌ها مجوز از ارشاد نگرفته است كه چاپ شود؟ كتاب سودي ندارد، من در انبارم 300ميليون‌تومان جنس دارم كه ثمره يك عمر كارم است. اگر باغچه مي‌خريدم و در خاك معمولي لوبيا مي‌كاشتم، بيشتر نتيجه مي‌داد!
اگرچه مشكلات حوزه نشر همچون زنجيري به يكديگر متصل است و نيازمند همكاري، همفكري و مشورت ناشران، نويسنده‌ها و مسئولان ارشاد است و اگرچه معتقديم در حجم كم صفحه روزنامه، تمامي مشكلات صنعت با اهميت و محوري نشر بيان نمي‌شود؛ تنها سعي كرديم با ذكر مسائل و مشكلات اين حوزه در شفاف‌سازي روند چاپ، گامي هرچند كوچك برداريم. اميدواريم هر سه‌گروه درگير در حوزه كتاب و مطالعه، تنها‌دغدغه مهم و اساسي‌شان را كه همانا گسترش فرهنگ مطالعه و ارتباط تنگاتنگ با مخاطبان است، در اولويت كاري خود قرار دهند و اين نوشتار مي‌خواهد با بيان مسائلي عميق و ريشه‌دار در اين حوزه، به بهبود اين چرخه عظيم فرهنگي كمكي هرچند ناچيز داشته باشد.
ليلا طالقاني